آنتی صهیون אנטי ציון
26 / 7 / 1390برچسب:, :: 1:36 :: نويسنده : סאגדה
جمعبندی 25 / 7 / 1390برچسب:, :: 1:23 :: نويسنده : סאגדה
گروه شیطانپرستان 24 / 7 / 1390برچسب:, :: 1:21 :: نويسنده : סאגדה
اشاره: 23 / 7 / 1390برچسب:صنعت سینما, :: 9:34 :: نويسنده : סאגדה
گفتار دوم: سينماي امريكا و لابي يهود 22 / 7 / 1390برچسب:صنعت سینما, :: 4:28 :: نويسنده : סאגדה
گفتار نخست: رسانه سينما به مثابه ابزاري مؤثر 21 / 7 / 1390برچسب:صنعت سینما, :: 6:10 :: نويسنده : סאגדה
يكي از ابزارها در مقوله عمليات رواني، رسانههاي ديداري ـ شنيداري است كه براي تأثيرگذاري بر ادراك مخاطب از آن استفاده فراوان ميشود. در اين زمينه، نوشتار حاضر ميكوشد فيلمهاي تأثيرگذار رواني ـ اجتماعي توليد شده در سينماي امريكا را كه به ذهنيتپردازي ويژه در بينندگان بر اساس اهداف از پيش تعيين شده رژيم صهيونيستي ميپردازد، مورد بررسي قرار دهد. 19 / 7 / 1390برچسب:, :: 23:56 :: نويسنده : סאגדה
یکی از کارهای یهودیان افراطی و متعصب، مکتب سازی و فرقه سازی بوده است
تا از این راه بتوانند مانعی در برابر ادیان الهی، به ویژه دین مقدس اسلام ایجاد کنند.
بدون شک دست یهودیان در پیدایش فرقه های انحرافی که در دو قرن اخیر ساخته شده اند،
از قبیل بهایی گری، قادیانی گری و نظایر اینها در کار بوده است.
اینکه «حیفا» در قلب اسرائیل، شهر مذهبی بهائیان قرار داده شده و نقشه غصبی اسرائیل،
روی دیوار «خظیرة القدس» بهائیان آمریکا کشیده شده و
افراد شناخته شده ای از یهود، به ظاهر تغییر مذهب داده،
به آیین ساختگی بهائیت درآمده اند،این نظریه را تأیید می کند.
مکتب های فلسفی، حقوقی، اجتماعی و اقتصادی منحرف کننده ای که بشر را هر روز،
به نحوی از توجه به مکتب های الهی دور کردهو به ماده پرستیو زیر پا نهادن
ارزش های اخلاقی و انسانی وا می دارند نیز به دست یهودیان ساخته شده و می شود.
18 / 7 / 1390برچسب:, :: 22:11 :: نويسنده : סאגדה
قرآن به وضوح می فرماید و تاريخ شهادت ميدهد که قوم بني اسرائيل لجاجت عجيبي در گرايش به کفر داشتند . حضرت موسي (ع) از ميان مصريان رفت ، سخنان او ثبت گرديد و تعاليمش در ميان يهوديان وجود داشت . اما قوم يهود تا ديدن روي آرامش فاصله بسيار داشت . بعد از حضرت موسي (ع) پيامبري به نام يهو شوعا به هدايت بني اسرائيل پرداخت ؛ يهوديان به کنعان مهاجرت نمودند و 1300 سال در آنجا سکني گزيدند . در طول اين مدت همواره قوم يهود در بردگي و حسرت روزهاي داوود و سليمان به سر مي بردند . تا اينکه پيامبري ظهور مي کند به نام اشاعيا که بشارت منجي را ميدهد . مسيح متولد مي شود اما يهوديان آنچه را که ميبينند با آنچه را که انتظارش را مي کشيدند تفاوت بسيار داشت . تصويري که آنان از منجي داشتند تصوير موسي بود با ريش بلند ، درشت اندام ، کسي که از صورتش رنگ جواني و پهلواني ميباريد . اعجاز موسي رنگ قدرت داشت . عصا در اسطوره ها رمز قدرت پادشاهان است و اژدها . اما در مقابل عيسي زيباروي ، مهربان و احساساتي که کلام زيبا و احساسي او در کالبد خشک و بي روح منتظران موعود رسوخ نکرد . يهوديان مومن عيسي را پذيرفتند اما اکثريت يهوديان خواستار اقدامي براي رسيدن به ارض موعود بودند به همين جهت يهوديان صهيون راه طغيان را در پيش گرفتند و به دنبال ارض موعود رفتند ، عيسي به صليب کشيده شد حواريون او کشته و تبعيد شدند تا اينکه در قرون بعد دوران رشد و گسترش کليسا فرارسيد . دوران جاهليت غرب و کليسا مقارن بود با پيروزيهاي جنگهاي صليبي در قرون وسطي . دوره اي که کليساي روم از کليساي اوليه دين عيسي (ع) دور ماند . تفتيش عقايد ، مبارزه با فساد و فحشاء در ميان روحانيون اين اعتقاد که کليسا در همه امور حق دخالت دارد ، اعتراف ، ظلم کليسا در گرفتن ماليات از مردم و مخالفت با قدرت الهي پاپ باعث گرديد که دربار انگليس و کليسا دچار اختلاف گردند . در اين ميان کشيشي به نام مارتين لوتر که دربار انگليس نيزاز او حمايت ميکرد شروع به اعتراض نمود. ادبياتي که لوتر پياده نمود بيشتر گرايش به ادبيات توراتي داشت . اين اختلاط و امتزاج ادبيات يهود و مسيحيت موجبات بازگشت مسيحيان به تورات را فراهم آورد . آخرت گرايي کاتوليک جاي خود را به بهشت دنياي پروتستان داد. پروتستان با چند مفهوم در هم تنيده شد که مهمترين آن برتري قوم يهود و بازگشت قوم يهود به سرزمين موعود بود . با اين اوصاف ميتوان گفت که پروتستان بيشتر مکتبي يهودي بوده تا مسيحي به نحوي که خود لوتر اعلام کرده بود که اگر کليساي کاتوليک شرم دارد مرا مسيحي بخواند پس مرا يک يهودي بداند. آنچه را که امروز ما از آن به عنوان پروتستانتيزم ياد ميکنيم مسيحيت صهيونيسم است که باهدايت ماسونهاي يهودي درکشورهاي پروتستان نظير آمريکا ، کانادا ، استراليا و انگليس در جهت پيشبرد اهداف رژيم اشغالگر قدس رو به گسترش است . تا اين قسمت اشاره اي بود گذرا به جريان فرقه سازي يهود درمسيحيت که اکنون به بيان تکرار آن در مواجهه با دين مبين اسلام ميپردازيم . قريب 160 سال پيش زماني که استعمار انگليس براي تاراج اموال و منبع کشور ايران با سد روحانيت شيعه مواجه ميشود دست به دامن جواني مي شود به نام سيد علي محمد شيرلزي که بعدها به جهت ادعاي بابيت به باب مشهور ميگردد . باب در جواني به عبادت و رياضت بسيار مشهور بود . مدتي را به تحصيل علوم ديني ميپردازد ، درس را رها نموده و جهت تجارت راهي بوشهر ميشود . در آنجا بود که با شبکه اي از تجار ثروتمند يهود از خاندان ساسون و وابسته به امپراطوري بريتانيا آشنا ميشود .در 24 سالگي ادعاي بابيت و مهدويت ميکند ؛ نزديکان او اين امر را ناشي از هواي گرم جنوب ميدانند به همين جهت اورا به کربلا مي فرستند در کربلا پاي درس و بحث سيد کاظم رشتي رئيس فرقه شيخيه حضور پيداميکند . در بازگشت به شيراز دستگير ميشود به تهران فرستاده و سپس به دستور محمد شاه قاجار در زندان قلعه چهريق ماکو زنداني ميشود . بر اثر شورش پيوان وي به دستور وزير با کفايت ايران امير کبير در ميدان عمومي تبريز به دار مجازات آويخته ميشود بعد از او ميرزا حسينعلي نوري معروف به بهاءالله جانشين استاد ميگردد ، او نيز به شهر عکا در فلسطين اشغالي تبعيد ميگردد در آنجا بود که مورد توجه صهيونيستهاي يهودي قرار ميگيرد پس از او پسرش عبدالبها جانشين پدر ميگردد و به جهت خوش رقصي براي دولت انگليس لقب( سر ) دريافت ميکند . خواهر زاده او شوقي افندي زمام امور بهائيان را در دست گرفته و به پاس خدمات شايسته او به نظام صهيونيسم بين الملل و خيانت ننگينش به اسلام ، معبد بيت العدل براي عبادت بهائيان دنيا در شهر ساحلي حيفا در فلسطين اشغالي توسط يهوديان بنا ميگردد . از آنجا که شوقي نشاني از مردي نداشت شوراي 9 نفره بيت العدل با حمايت مستقيم رژيم اشغالگر قدس به اداره بيت العدل ميپردازند . از جمله اهداف اين فرقه ضاله گسترش نفوذ اين فرقه در ممالک اسلامي و تعليم افرادي جهت ايجاد فتنه آشوب و اغتشاش در ممالک اسلامي مي باشد . همچنين جذب مردم و دعوت به آيين مخوف بهائيت از جمله اقداماتي است که توسط اربابان بهائيان به آنها ديکته ميگردد .فرقه بهائيت به عنوان يک گروهک تروريست فرهنگي در جهان اسلام به ترويج عريان نگاري و آزادي جنسي ميپردازد ، روز کشف حجاب رضاخاني به عنوان روز ملي جوانان بهايي ، مقدس و گرامي است . در اعتقادات و تعاليم بهائيت دست پروردگار براي ايالات متحده آمريکا سرنوشتي روحاني مقرر نموده که آينده محتوم بشريت بدست دولتمردان آمريکا رقم خواهد خورد . بهائيان به شيوه هاي مختلف به جاسوسي در دستگاههاي دولتي کشور و به ترويج خرافات ديني مي پردازند .اوج فعاليت آنها پس از انتخابات دهم رياست جمهوري بوده که عمده ترين شعار آنها ترويج اصول و عقايد مخالف با نظام جمهوري اسلامي ايران مي باشد . حال پرسش اينست : چرا يهود هزينه هاي هنگفتي را که صرف فرقه سازي و ايجاد اختلاف و فتنه در ميان مذاهب دنيا مينمايد در راه جذب و افزايش شمار يهوديان بکار نميگيرد ؟ ماهيت نژادپرستانه و تعصب کور قوميت گرايي يهوديان مانع فعاليتهاي تبليغي و ترويج مذهب توسط اين قوم ميشود لذا از آنجايي که هدف آنها ايجاد تفرقه و آشوب در اديان و جوامع و ايجاد اختلاف بخصوص در ميان ملل مسلمان است اقدام به فرقه سازي و تدوين الهيات نوظهور منطبق با اصول و تعاليم خانقاه يهود مي نمايند طی سالهای اخیر شاهد فعالیت یک شبکه مدعی معنویت و عرفان در کشور هستیم که از آن با عنوان«اکنکار» یاد میشود. اکنکار یکی از فرقههای انحرافی است که بهواسطه حمایتهای آشکار و پنهان کشورهای غربی بویژه آمریکا، یکی از ابزارهای جنگ نرم علیه کشور ما و سایر کشورهای مسلمان به شمار میآید برای تحلیل زوایای گوناگون فعالیتهای این شبه آئین به صورت پرسش و پاسخ مورد بررسی قرار گرفت خاستگاه اصلی اکنکارکجاست؟ شما سال تأسیس اکنکار را سال 1965 عنوان کردید، پس چرا پالتوئیچل- بنیانگذار شبه آئین اکنکار- سابقه اِک را 3 هزار سال قبل از میلاد مسیح عنوان کرده است؟! ادعای پال توئیچل کاملاً نادرست است، زیرا هم خود کلمه اکنکار توسط پال توئیچل ابداع شده است و هم خود این شبه آئین ساخته و پرداخته اوست. به واقع محتوای این شبکه (که بنده شبه آئین را برای آن مناسبتر میدانم) تقریباً معجونی از آموزههای تمام ادیان و عرفانهای موجود است، به نحوی که در آموزههای اکنکار، آموزهها و قوانین عرفانها و ادیان مختلفی همچون هندوئیسم و لامائیسم وادیانی مانند اسلام و مسیحیت و حتی کابالا (عرفان انحرافی یهودیت) به وضوح دیده میشود. اکنکار معجونی از اندیشههای تمام فرقهها و ادیان است. در مورد علل بنیانگذاری آن از سوی پال توئیچل به این شیوه که سعی کرده محتوای آن معجونی از آموزههای همه ادیان و عرفانها باشد، میتوان گفت که پال توئیچل دو سال پیش از ابداع اکنکار، مطالعات زیادی انجام داد. او سفرهای بسیاری به نقاط مختلف دنیا به ویژه هند داشته است. توئیچل در هند بود که این معجون را ابداع کرد. آیا میتوان گفت که آموزههای اکنکار بیشتر شباهت به هندوئیسم دارد؟ خیر، بنده در تحقیقاتی که انجام دادهام توانستهام به نوعی اثبات کنم که اکنکار شباهت بسیاری با لامائیسم دارد. در حقیقت میتوان گفت که اکنکار فرزند لامائیسم است. آیا شما درمورد فعالیتهای آنها و میزان این فعالیتها درجامعه ایران تحقیقاتی داشته اید؟ کمی از چگونگی فعالیت اکیستها(پیروان شبکه اکنکار) در ایران برای ما بگویید. در این مورد باید ابتدا به این موضوع اشاره کرد که اکنکار در جامعه ایران در حد و اندازههای یک دین مطرح شده و هوادارانش سعی کردهاند و کماکان سعی میکنند آن را در حد یک دین نشان دهند. اکیستها در بحث خداشناسی مانند دیگر ادیان بحثهای گستردهای دارند با عنوان خداوند دوازده گانه که به«سوگماد» ختم میشود. آنها حتی خدای دیگر ادیان را نقد میکنند. حاصل تحقیقاتی که انجام دادهام این است: با توجه اینکه آنها همیشه براین موضوع تأکید دارند که در هر جایی از دنیا نمایندهای دارند، آیا نماینده آنها درایران مشخص است؟ درحال حاضر نماینده آنها مشخص نیست، اما درابتدا که تازه وارد ایران شده بودند درسایتهای آنها شخصی با نام دکتر ناصری به عنوان نماینده اکنکار مطرح بود که در شمال شرق کشور فعالیت داشت. طبق اطلاعات به دست آمده درحال حاضر این شخص متواری است. پس از متواری شدن دکتر ناصری، به دلیل اینکه شبه آئین و انحرافی بودن اکنکار آشکار شد، فعالیتهای آنان به صورت پنهان و مخفی ادامه پیدا کرد. در یک مقطع دیگر، از شخصی به نام«جهانگیر-الف» به عنوان نماینده اکیستها نام برده میشد. البته استفاده از نام جهانگیر به عنوان نام مستعار برای این شخص، دلایل خاص خود را داشت، چرا که به نوعی این اسم برگرفته از نمادهای اکنکار بود. اگر به نمادهای آنها نگاه کنیم، شکل یک عقاب را میبینیم که یکی از نمادهای مهم اکنکار است. طبق اعتقادات اکیست ها، این عقاب بر فراز کره زمین درحال پرواز است و روزی فراخواهد رسید که«سوگماد» (آخرین خدای اکیستها) جهان را فرا خواهد گرفت و به همین دلیل این فرد ایرانی از نام مستعار جهانگیر برای خود استفاده کرد. البته پس از مدتی اکیستها نماینده بودن جهانگیر را نپذیرفتند و همین باعث اختلاف بین آنها شد. با توجه به تمام این مسائل، آخرین اخباری که از وضعیت فعالیتهای آنها درایران دارید از چه چیز حکایت دارد و در حال حاضر، میزان فعالیتهای آنها چقدر است؟ براساس آخرین اخباری که از طرق منابع مختلف از جمله سایت اصلی اکیستها به دست آوردهایم، فعالیتهای آنها کاملاً پنهانی است. حتی درملاقاتهایی که به تازگی با آنها داشتهام، معلوم شده که درحال حاضر در نامگذاری و معرفی خود از معادل فارسی واژه اکنکار بهره میگیرند و دیگر مانند گذشته از اکی و اکیست استفاده نمیکنند. آنها برای اکنکار، معادل فارسی«اهل حق» را انتخاب کرده و خود را اهل حق معرفی میکنند، اما هنگامی که با آنها وارد گفتوگو میشویم و درباره عقاید آنها کنکاش میکنیم، متوجه میشویم که اینها همان اکنکاریها هستند که تغییر نام دادهاند. آیا با اعضای این گروه، مبلغان و سرشاخههای اصلی آنها درایران برخورد قانونی شده است؟ خیر، با توجه به اطلاعاتی که تاکنون به دست آوردهام برخورد خاصی با آنها صورت نگرفته است. تنها برخوردی که با آنان شده، محدود به جلوگیری از چاپ و انتشار کتابهای آنها و فیلتر شدن سایت هایشان بوده است. اکنکار بیشتر به دنبال جذب کدام یک از اقشار جامعه است، چرا؟ نمی توان قشر خاصی را بیان کرد، چرا که هدف اصلی آنها گسترش اکنکار است. بر اساس مطالعات میدانی موجود، تمام اقشار جامعه وگروهها و سنین مورد هدف اکنکار است. یکی از شگردهای شبکههای عرفانی نوظهور و کاذب، استفاده از پارهای جذابیتهای ظاهری، معنایی و گفتمانی است. اکنکار برای جذب افراد از چه جذابیتهایی بهرهگیری میکند؟ به طور کلی اکنکار برای گسترش، نفوذ و به تعبیری«یارگیری» در قسمتهای مختلف دنیا از برخی شگردها و شیوههای ثابت استفاده میکند. یکی از این راهها استفاده از کلمات جدید برای آموزههای خود است که این موضوع جذابیت خاصی برای افراد به ویژه قشر جوان دارد، به عنوان مثال، به جای واژه خدا از سوگماد استفاده میکند یا به جای شیطان از واژه«کلمیرانجان» بهره میبرد. گاهی اوقات که سعی میکنند از واژههای دیگر مکاتب استفاده کنند بازهم تغییراتی در آن انجام میدهند. به عنوان مثال از واژه«ذکر» الگوبرداری کردهاند و با یک تغییر جزئی در آن، از واژه«ذیکار» استفاده میکنند. یکی از واژههای مهم دیگر اکنکار«هیو» است که می توان گفت مهمترین ذکر اکنکار است. این ذکر از«هو» گرفته شده است. این مثالها به عینه نشان میدهد که در این کار(یعنی اختلافسازی واژهها و تغییرات در آنها)توانایی بسیاری دارند. دومین ترفند آنها استفاده از خرافههای مورد استقبال و جذاب است، به عنوان مثال یکی از این خرافات، بحث تناسخ است که متأسفانه این موضوع در صدا وسیما هم به نوعی در برنامهها نشان داده میشود. بحثهای دیگری مانند انسانهای فضایی هم که برای همه جذاب است در کتابهای داستان اکنکار به چشم میخورد. نمادهای خیر و شر هم به عنوان ابزاری برای جذب افراد از سوی اکیستها مورد استفاده قرار میگیرد. بحث یارگیری به قدری برای آنها مهم و حیاتی است که برای تحقق این امر، از راههای مختلفی استفاده میکنند. دراین بین یکی از راههایی که برآن تأکید دارند احترام گذاشتن به عقاید دیگر مکاتب و مقدسات آنهاست.اکیستها علاوه بر اینکه میخواهند افکار عمومی را با این حربه به سمت خود جلب کنند، نمیخواهند در تعارض با گروههای دیگر قرار گیرند، زیرا دراین صورت موجودیت آنها به خطر میافتد، بنابراین پیروان اکنکار سعی میکنند با سوء استفاده ابزاری از اسطوره ها، دانشمندان و شخصیتهای ادیان و ملل مختلف و قائل شدن احترام ظاهری به این بزرگان، توجه افراد را به سمت خود جلب کنند. یکی از ادعاهای بسیار گزاف وخیال انگیز اکیست ها، سفر روح و سفر به فضاست که هیچگاه نتوانستهاند آن را اثبات کنند. با توجه به حضور 25 میلیون جوان در جامعه ایران، شبکههای عرفان کاذب چه راهکارهایی برای جذب اقشار مختلف به خصوص جوانان اندیشیدهاند؟ برای توضیح این سؤال باید روششناسی آنها را مورد نظر قرار داد. این روششناسی برای جذب مخاطب در دو شاخه اصلی قابلدسته بندی است: اول، ایرانیزه کردن تئوری وآموزههای خود و دوم، اسلامیزه کردن اندیشههای اکنکار( مخلوط کردن اکنکار با اسلام که به التقاط منجر میشود). دربحث اسلامیزه کردن اکنکار، این گروه سعی میکنند بسیاری از آموزههای اسلامی و عرفانی را در گفتمان خود آورده و به نوعی از آن الگوبرداری کنند تا در جذب مخاطب مسلمان موفق شوند. در بحث ایرانیزه کردن آموزههای اکنکار نیز، آنها سعی میکنند از طریق انتخاب شخصیتهای مشهور ایرانی به عنوان ماهانتاهای خود، نظر دوستداران این شخصیتها را جلب کنند، به طوری که حافظ، فردوسی، مولانا و شمس تبریزی را جزئی از این گروه و از پیروان اکنکار معرفی میکنند. حتی آنها ادعا میکنند که کتاب مثنوی مولانا تنها کتاب جهان بینی اکنکار است. این کار شاید ترفندی از سوی آنان برای فاصله انداختن بین جوانان مؤمن واقعی با اندیشههای اسلامی و عرفانی شخصیت بزرگی مانند مولانا هم باشد! اکیستها از ایران زمین به عنوان یک اسطوره خیلی بزرگ، یاد و سعی میکنند با حمایت از این موضوعات، حس ایرانیت مخاطب خود را تحریک و او را به سمت خود جلب کنند. همچنین به دلیل اینکه در حال حاضر بحث آرامش بخشی و رسیدن به آرامش، بحث جذابی است از این رو اکنکار سعی کرده با مطرح کردن بحثهایی مانند«سفر روح» و راههای رسیدن به آرامش، به دنبال جذب مخاطب باشد. آنها به مخاطب خود القا میکنند که به آرامش رسیده است. تمام این موضوعات در جلسات، بحث ها، حلقهها و سایتهای آنها موجود است. به عنوان نمونه میتوانید درسایتهای آنها روشهای آرامشبخشی و سفر روح را مشاهده کنید که این دو از دیگر ابزارهای آنها برای جذب افکار است. با توجه به محدودیتهای جدید اکیستها در فضای بیرونی جامعه و فاش شدن ماهیت غیراسلامی و شبکهای آنها، قطعاً یکی از ابزارهایی که مورد استفاده قرار میدهند فضای مجازی و اینترنت است. درباره فعالیت اکیستها در فضای مجازی- قبل و بعد از لو رفتن فعالیت شان- بگویید. تا دو سال فضای بسیار خوبی برای تبلیغات درفضای مجازی داشتند به گونهای که با راهاندازی سایت و وبلاگ درهمه جا حرفهای خود را مطرح میکردند، اما درحال حاضر به دلیل تعارضاتشان با قشر متدین صاحبنظر به چالش کشیده شدهاند که این موضوع باعث تضعیف آنها شده است. علاوه بر این، آنها حتی با جمعهای دیگر هم اختلاف پیدا کردهاند. آخرین تاکتیک آنها این بود که سعی کردند در آموزههای کتاب مقدس خود تغییر ایجاد کنند؛ در کتاب آنها آمده است که شما برای دفاع از خودتان حق استفاده از دلیل را حتی برای اثبات خود ندارید، بگذارید که طرفین مقابل هر چه میخواهند بگویند! آن صحبتها ساخته ذهنی آنهاست و شما نیازی به راضی کردن منتقدان و اثبات خود ندارید. اما از آن سو در ایران به دلیل اینکه به چالش کشیده شدند تناقض افتادند و ناچار هستند با استفاده از استدلال و عقل آموزههای خود را به دیگران اثبات کنند و حتی برای حفظ موجودیت در جامعه ایران خود را هماهنگ با آموزههای اسلامی نشان دهند و طوری رفتار کنند که انگار از چارچوب اسلام خارج نشده اند! این حقیقت دارد که آنها«استاد» خود را خدا میدانند؟! بله، اکیستها به خدایی استاد قائل هستند. به طور کلی با توجه به اینکه اکنکار معجونی از ادیان و مکاتب است، سرشار از تناقض است و این تناقض بسیار شدید است به نوعی که آنها حتی مجبور شدهاند تناقض را به آسانی به رسمیت بشناشند و معتقد باشند که تناقض امری عادی است! و حتی مجبور شدهاند تناقض گویی را عاری از اشکال بدانند. در آرای آنها میبینیم که به خدایی پیامبر خود قائل هستند و«ماهانتا» را خدا میدانند به نحوی که به «ماهانتا خدایی» معروف هستند. دراین مورد باید بیان کرد که پال توئیچل(بنیانگذار اکنکار) در سفرهایش به این موضوع اشاره میکند که او، خود خدا و سو گماد است و حتی در جایی میگوید که ای انسان تو خود خدا هستی! تمام این موارد نشان دهنده تناقض عمیق در باورهای اکنکار است.از سوی دیگر، آنها شخصی که قصد خروج از فرقه داشته باشدشدیداً تهدیدهای مادی و معنوی میکنند. این در حالی است که آنها در ظاهر شعار میدهند که افراد در ترک آن آزادی عمل دارند، اما درجایی دیگر به افراد میگویند که شما حق ندارید آن را ترک کنید و اگر خارج شوید از رحمت سوگماد خارج شدهاید و بلاها و مشکلات بسیاری برای شما به وجود خواهد آمد. آیا اکیستها در بحث منجی گرایی هم از ادیان دیگر کپیبرداری کردهاند؟ بله، دراین بحث هم آنها از دیگر ادیان الگوبرداری کردهاند و مانند دیگر گروهها به بحث منجیگرایی پرداخته اند؛ کارهایی مانند اینکه آرزو میکنند که هارولد کلمپ را به عنوان رهبر خود ملاقات کنند. حتی به این موضوع اشاره دارند که اگر شما در خواب یک رنگ آبی را دیدید استاد بیرون(کلمپ) را ملاقات کردهاید و آن نشانی از استاد است. همچنین بحث دیگری دراین باب دارند با عنوان«استاد درون» و در این باب معتقد هستند که فرد اگر درهر موقعیتی اسم ماهانتا یا اساتید قبلی را زمزمه کند او به کمکش خواهد آمد. همچنین شخصیت دیگری که آنها بسیار سعی کردهاند او را مانند منجی نشان دهند شخصیتی است به نام«روادار سارد» که به قول خودشان«لاما» و هنوز زنده است و برای او عمری حدود 400 سال درنظر گرفتهاند و معتقدند او درحال حاضر زنده و درهمه جا حاضر است و به شما کمک خواهد کرد! دیدگاه اکیستها درباره روابط جنسی چیست؟ دراین مورد آنها نفسانیات پنجگانهای دارند که یکی از اینها کاماست که همان شهوت است که آنها آن را منفی دانسته و تحریم میکنند، اما از سوی دیگر برای جلب بیشتر افراد سعی میکنند که با افکار انحرافی در تعارض قرار نگیرند! به عنوان مثال اگر بخواهند با همجنس بازی مخالفت کنند عضویت همجنس بازها را در اکنکار از دست میدهند. برای همین با همه آنها با مسامحه برخورد میکنند و این مسامحه باعث میشود که دچار مشکل شوند. در حالی که براساس اسلام، مسلمانان باید افکار انحرافی و گروههای بیاخلاق را دفع و افکار درست را جذب کنند، یعنی جاذبه و دافعه داشته باشند. مهمترین دلایل و مدارکی که نشان میدهد این فرقه انحرافی است، چیست؟ در ابتدا به نظر میرسد که برای شناخت بهتر این شبه آئینها نیاز به بازتعریفی بومی از واژهها داریم که این خود میتواند در امر تشخیص دین و شبه آئین و فرقه و جنبش دینی مؤثر باشد. برای اثبات انحراف آنها لازم است ما در ابتدا اثبات کنیم که نظام فکری آنها از اسلام و خداشناسی اسلامی خارج است. کافی است که به عنوان مثال نگاهی به سیستم خداشناسی آنها داشته باشیم؛ آنها به خداوندگان دوازدهگانه معتقد هستند که بالاترین و قدرتمندترین آنها سوگماد است و در این باب به خدایان ادیان دیگری مانند اسلام «کلمیرانجان» یا همان شیطان میگویند! همچنین در بحث نبوت هم آنها از اصول اسلام خارج شده اند؛ به عنوان مثال در بحث نبوت قائل به ماهانتایی هستند که به او وحی نمیشود و شخص پیامبر آنها بر اساس تجربیات شخصی به این مقام رسیده است، نه چیز دیگر! به علاوه، مطرح شدن بحث تناسخ از سوی آنها هم نشان دهنده بعضی انحرافات از اسلام است، چرا که اسلام به بحثهایی مانند تناسخ معتقد نیست و آن را یک انحراف عقیدتی میداند. آیا گروه یا کشورهای خاصی از آن حمایت میکنند؟ برای پاسخ به این سؤال باید به این موضوع اشاره داشت که شهید آوینی براساس مطالعات خود به این موضوع اشاره داشته که اکنکار پیام آور سازمان جاسوسی امریکا و اسرائیل است. به واقع هم همینطور است یعنی اگر کمی به زندگی و سرگذشت پال توئیچل نگاهی بیندازیم میبینیم که او یک نظامی است و این موضوع حتی در مورد رهبر فعلی آنها هارولد کلمپ هم صادق است و او هم یک نظامی است. شواهد دیگر هم نشان میدهد که در امریکا هیچ گونه برخوردی با اکنکارصورت نمیگیرد درحالی که با گروههایی مانند اوشو برخورد میشود. حتی خود پال توئیچل ادعا میکند که به سردمداران نظام امریکا مشاوره میدهد. همه این مسائل نشاندهنده نوعی هماهنگی وپشتیبانی است. به واقع از نگاهی دیگر تمام این جمعها تلاش دارند که به نوعی وحدت و تعصب دینی را در جامعه ایران از بین ببرند؛ چرا که همین تعصب دینی باعث اتحاد و یکپارچگی جامعه ایرانی است. مهمترین هدف آنها همین است. آنها برای این کار راههای مختلفی را هم امتحان کردهاند به عنوان مثال اباحه گرایی، شک گرایی، کثرت گرایی وخود محوری در همه آنها وجود دارد و همه این مسائل تنها برای از بین بردن وحدت جامعه دینی است. نتیجه فعالیت این گروهها مخلوط شدن حق و باطل با یکدیگر است که باعث میشود افراد نتوانند درست وغلط را از هم تشخیص دهند. شما بیان کردید که یکی از اهداف آنها سست کردن مؤلفههای دینی است آیا این موضوع تنها برای دین اسلام است؟ یکی از مسائل شک برانگیز این بوده که اکنکار در همه جا صحبت کردن در مورد تمام ادیان را با انتقاد همراه کرده در حالی که در مورد یهودیت استثنا قائل شده است. این تمایز شک برانگیز نشاندهنده نوعی پشتیبانی پنهانی است. با نگاهی به تاریخ پروتستانیسم میبینیم که غرب پس از این دوره که دوره تخریب دین مسیحیت بود سعی کرد پس از آن به دلیل نیاز جامعه به معنویت خلأ به وجود آمده را با این مکاتب انحرافی پر کند؛ به همین خاطر به سمت مکاتب ساخته ذهن خود رفتند و به همین دلیل هم هست که تعارضات و تناقضات بسیار را باعث انسجام میدانند چرا که درغیر این صورت نمیتوانستند این مکاتب انحرافی را به جای دین مسیحیت جایگزین کنند.
14 / 7 / 1390برچسب:, :: 23:57 :: نويسنده : סאגדה
1. دروزیها
![]() دروزیها اقوام مهاجری هستند که از مناطق غربی کشور طی فاصله زمانی حداقل 10 قرن پیش به دلیل آزارهای حکومت وقت بر علیه شیعیان فراری شده و در مناطق از فلسطین اشغالی ، سوریه ، لبنان و ... سکنی گزیده اند و البته تحت تفکر یهود به شیطان پزستی گرویدند چرا که دیدگاه اولیه آنها گونه ای از تقدیس به دلیل ترس از ورود شیطان به زندگی روزمره شان بود. برخی از مورخان و کارشناسان ادیان بر این باورند که دروزهای " درونگرا " نوعی از شیطانپرستی را اختیار کردهاند و ریشههایی از ایشان نیز در عراق و ایران (مناطق غرب کشور ایران) مستقر هستند و دارای معبد مقدس میباشند .
|
آخرین مطالب پيوندها
در صورت لینک کردن من خودکار لینک میشین نويسندگان |
|||
![]() |